عرشیا بهنژاد ؛ جانشین به حق سعید معروف!
طبق گزارش ورزشی جانشین معروف: زجر کشید و گریه کرد!بعضی موقعها وسط تمرین به گریه میافتادیم آنقدر که فشار زیاد بود؛ خوشحالم که پای قول به مادرم ماندم.
رقابتهای والیبال جوانان قهرمانی جهان شب گذشته با قهرمانی تیم ملی ایران به پایان رسید. یک قهرمانی بزرگ و شکوهمند که تلخی لیگ ملتها را به فراموشی سپرد.
عرشیا بهنژاد، در پایان مسابقات به عنوان بهترین پاسور جهان معرفی شد. عملکرد او نوید ظهور یک پاسور فوق العاده را برای والیبال ایران میدهد. به همین بهانه بعد از مسابقات قهرمانی جهان گفتگویی با بهنژاد ترتیب داده شد که اینجا مشروح صحبتهای او با ورزش سه را میخوانید.
گزارشگر: عرشیا به تو تبریک میگوییم؛ اول از همه آیا واقعا فکر میکردید که قهرمان جهان شوید؟
میدانستیم که مسابقات قهرمانی جهان است و بازیهای سختی داریم. تمام قدرتهای والیبال دنیا مثل ایتالیا، بلغارستان، آرژانتین، لهستان و برزیل در آنجا حاضر بودند. تیم ایران هم جزو یکی از بهترینهای دنیاست و ما واقعاً در تمام بازیها جنگیدیم. در دو، سه بازی گروهی ما کمی حریفان را دست کم گرفتیم اما بعد از آن کل مسابقات را جدی گرفتیم.
انگار فقط مدال شما را راضی میکرد.
بله فقط برای آن مدال میجنگیدیم. همه 12 نفر تلاش کردند که به موفقیت برسیم. این حس جنگیدن در تیم خیلی وجود داشت و دوست داشتیم بازیها را ببریم.
خیلی هم با گلزاده هماهنگ شده بودی و پاسهای خوبت یکی از دلایلی بود که باعث شد او ارزشمندترین بازیکن جهان شود.
من و گلزاده چهار سال است که در تیم ملی و باشگاهی با هم همتیمی هستیم. اینقدر با هم هماهنگ هستیم که من میتوانم چشم بسته به گلزاده پاس بدهم.
بعضیها تو را با سعید معروف مقایسه میکنند که البته از الان اصلاً قیاس درستی نیست. نظرت در مورد این موضوع چیست؟
واقعا نمیشود من را با آقای معروف مقایسه کرد. آقای معروف از ایران و آسیا فراتر رفته و بهترین جهان است. با نگاه کردن به بازی ایشان میتوانید چیزهای زیادی از مهارت پاسوری یاد بگیرید. من دوست دارم طوری باشم که کار خودم را به نحو احسن انجام دهم و هیچ چیز باعث نشود که عملکردم خراب شود. هر کسی هر حرفی چه خوب چه بد میتواند بزند. من اول از همه سعی میکنم که عملکرد خوبی داشته باشم تا تیم برنده شود.
الگوی والیبالی تو کیست؟
به جز آقای سعید معروف من لوسیانو دچکو آرژانتینی را هم خیلی دوست دارم و بخشی از این موضوع که من شماره 15 میپوشم نیز به خاطر همین است.
پس ماجرای شماره 15 پوشیدنت علاقه به دچکو است.
البته دلیل اصلی آن دچکو نبود. سال اول نوجوانان من در تیم ورامین بودم و یک جورایی من در آن زمان بازیکن شناخته شدهای نبودم و شماره خوبها را بازیکنان دیگر برمیداشتند. آخرین شمارهای که ماند 15 بود و من آن را برداشتم و به خودم قول دادم که این شماره را به مدارج بالا برسانم.
یعنی تا آخر همین شماره را میپوشی؟
بله من تا آخر زندگی 15 میپوشم.
چقدر به تیم ملی فکر میکنی؟ میتوانی نظر مثبت آقای عطایی را جلب کنی و در مسابقات قهرمانی آسیا و بعد انتخابی المپیک شرکت کنی؟
اول امیدوارم به تیم ملی بزرگسالان دعوت شوم و بعد خودتان دیدید که من چقدر برای تیم تلاش میکنم. همه دوست داشتیم که به یک جایی برسیم تا آقای عطایی نظر مثبتی به ما داشته باشد. اگر راهی باشد که من بتوانم به تیم ملی بزرگسالان برسم مطمئن باشید که تمام تلاشم را انجام میدهم.
فکر میکنی بتوانی به یک پاسور با ثبات برای تیم ملی ایران تبدیل شوی؟
شما اگر نگاه کنید ما در نوجوانان سال اول جهانی سوم شدیم و فکر میکنم که من دومین یا سومین پاسور مسابقات شدم. سال بعد در جوانان آسیا من بهترین پاسور مسابقات شدم. امسال هم که بهترین پاسور جهان شدم و این ثباتی بود که داشتهام. سعی کردم خودم را در بالاترین لول نگه دارم و در لیگ هم عملکرد خوبی داشتم. با اینکه نزدیک 20 سال از دیگر پاسورها کوچکتر بودم اما توانستم خودم را در سطح بالایی نگه دارم.
حرف آخر؟
نه فقط اگر ممکن است پایین مطلب بنویسید عرشیا دست بوس پدر و مادرش است.
خب در این مورد هم صحبت کن.
من یک قول به مادرم داده بودم که عنوان بهترین پاسور جهان را به او تقدیم کنم. آقای مومنی مقدم شاهد هستند من خیلی در اردوهای تیم ملی زحمت کشیدم. ایشان شاهد هستند که ما چه دردهایی کشیدیم. بعضی موقعها وسط تمرین به گریه میافتادیم آنقدر که فشار زیاد بود. خدا را شکر دیروز مزد تمام تمرینات و تلاشمان را گرفتیم. جایزه انفرادی به کنار، قهرمانی از همه چیز برای ما مهمتر بود. این جایزه انفرادی نیز قولی بود که من به مادرم داده بودم.